menusearch
vazinezanjan.ir

کاش تنها درد بیمار، درد بیماری باشد

جستجو
شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ | ۸:۹:۵۶
۱۴۰۲/۸/۹ سه شنبه
(3)
(0)
کاش تنها درد بیمار، درد بیماری باشد
کاش تنها درد بیمار، درد بیماری باشد

کاش تنها درد بیمار، درد بیماری باشد

 

یکی از اقوام مسن هنگام بالا رفتن از پله ها درحیاط خانه دچار حادثه شده و پایش از چند جا شکسته بود.

کارهای اولیه و عکس و گچ انداختن غیره در بیمارستان برایش انجام شده بود.ولی تازه داستان داشت شروع می‌شد پزشک متخصص ارتوپد بیمارستان گفته بود که برای ادامه روند درمان باید به مطب خصوصی وی مراجعه شود.

بیمارهم که اینگونه مواقع چاره ای جز قبول و عمل به دستورات پزشک ندارد به ناچار برای ادامه درمان به مطلب پزشک مراجه می‌کند.

اما چه مطبی. مطب پزشک متخصص ارتوپد که اکثر بیمارانش به خاطر شکستی پا، کمر، لگن ودست مراجعه می‌کنند در طبقه سوم ساختمان قدیمی قرار داد. که آسانسورهم ندارد و تا رسیدن به دم درمطب بیمار بارها از درد جا به جایی به خود می‌پیچد.

در داخل مطب هم که گوش تا گوش مریض نشسته یا ایستاده و مطب به قدری کوچک است که تنها 7 صندلی انتظار جا شده و بقیه بیماران و همراهان یا بر روی زمین نشسته اند یا ایستاده اند.

روی در سرویس بهداشتی هم یک برگه ای چسبانده اند که رویش بزرگ نوشته شده خراب است.

خبری از آب سرد کن هم نیست.

پس از کلی انتظار برای خلوت شده دور میز منشی، به سختی پس از چند بار سلام دادن نگاهی به من می‌اندازد می‌گویم از مریض های دکتر هستند دکتر در بیمارستان گفتند بیاییم مطب.

منشی که خود را با رئیس بیمارستان همتراز می‌بیند با تکبر خاصی، نگاهی به دفتر نوبت می‌اندازد و می‌گوید وقت نداریم شاید هفته بعد بتوانم وقت بدهم آن هم چون از مریض های خود دکترهستند.

کلی اصرار می‌کنم که مریضم حال ندارد و نمی‌تواند روز دیگری بیاید مسن است از بیماریهای دیگری هم رنج می‌برد تحمل جابه جای را ندارد. می‌گوید پس باید منتظر باشید تا ببینم چیکار می‌توانم بکنم.

هزینه ویزیت 200 تومان می‌شود کارت بانکی را در می‌آورم می‌گوید فقط پول نقد.

حالا پول نقد از کجا بیاورم چندین سال است که راه به راه تبلیغ می‌کنند از کارت بانکی به جای پول نقد استفاده کنید کسی دیگر پول نقد تو جیبش نمی‌گذارد. می‌دانم اگر بحث یا اعتراضی بکنم اون نوبت آخر شب را هم از دست می‌دهم.

باز پله ها را پایین می‌آیم و از عابر بانک چند کوچه پایین تر پول بر می‌دارم عابر بانک شلوغ است اکثرا برای مطب های پزشکان دنبال پول نقد هستند.

پزشکانی که کارت خوان های خود را به خاطر فرارمالیاتی پنهان و کار بیماران و همراهان را سخت کرده اند.

به پیرمرد مسن فکر می‌کنم حتما ضعف کرده یا تشنه است ولی نمی‌توانم برایش حتی یک آب معدنی بگیرم چرا که سرویس بهداشتی هم از آنها در مطب دریغ شده و آن همه پله ...

از ساعت 4 در مطب منتظر هستیم تا نوبت ویزیت ما برسد ساعت 11 شب است پیرمرد دیگر نا ندارد. رنگ به صورتش نمانده. باتری گوشی موبایلم روبه اتمام است. خانم پیرمرد از طریق گوشی پیگیر حال شوهرش است. برای خاموش نشدن گوشی تصمیم می‌گیرم گوشی را به شارژ بزنم ولی خدمتی دیگر از پزشکان برایم نمایان می‌شود بر روی پریز شارژ چسب زده اند تا مردم نتوانند استفاده کنند.

یکه ای میخورم اینا که درآمدشان از پارو بالا می‌رود چرا ...

گوشی هم خاموش می‌شود ساعت 11 و نیم موفق می‌شویم به داخل اتاق پزشک وارد شویم دو بیمار در داخل اتاق هستند یکی در حال ویزیت و دیگری هم در حال در آوردن عکس و مدارک پزشکی ..

مریض ما هم در گوشه ای می‌نشیند.

عجب هفت خوانی را باید برای دیدن پزشک پشت سر گذاشت.

مریض قبل ما انگار مشکلی دارد که نمی‌خواهد ما از آن خبردار شویم و به سختی سعی دارد مشکلش را به پزشک انتقال دهد. ما هم نمی‌خواهیم مزاحم مردم شویم منشی ها و خود دکتر اینطور برنامه ریزی کرده اند که چند تا چند تا مریض داخل اتاق پزشک شوند.

بالاخره دستمان به دامن مبارک پزشک می‌رسد و عکس های پیرمرد را می‌بیند خدا رو شکر شکستگی های پایش گرفته و پزشک می‌گوید که در اتاق بغلی گچ را باز کنند.

واقعا برای باز کردن یک گچ از بیمار خواسته حتما به مطب مراجعه کند آن هم از ساعت 4 بعد ظهر تا 11و نیم شب منتظر مانده.

من که به جای پیرمرد بودم بعد از باز کردن گچ پا برای بهتر شدن پایم، منتظر فیزوتراپی و غیره نمی‌ماندم و پله ها را دو تا یکی پایین آمده دیگر پشت سرم هم نگاه نمی‌کردم.

چرا نباید نظارتی بر کار پزشکانی که در بیمارستان ها کار می‌کنند، نیست که مریض ها را وادار به مراجعه به مطب خصوص نکنند؟

سالهاست که از تجمع پزشکان درهسته مرکزی شهر و آن هم در ساختمان های فرسوده و قدیمی مردم رنج می‌برند مطب های غیر استاندارد که برای بیماران به هیچ عنوان مناسب سازی نشده اند.

برای رساندن بیمار به مطب همراهان رنج های بسیاری را متحمل می‌شوند ازگیر افتادن در ترافیک شهر و پیدا نکردن جای پارک و نبود پارکینیک عمومی کافی، تا مشکلات خود مطب ها که از امکانات اولیه هم برخوردار نیستند.

به نظر می‌رسد دانشگاه علوم پزشکی، سازمان نظام پزشکی و شهرداری دیگر باید دست به کار شوند و این نابسامانی مطب ها را پایان دهند و به مطب های غیر استاندارد اجازه فعالیت ندهند و با احداث ساختمان پزشکان استاندارد تنها درد بیمار را درد بیماری باقی بگذارند و از حاشیه ها کم کنند.

و با تمرکز زدایی از مرکز شهر پزشکان درهمه شهرک ها پخش شوند تا مردم از شرق و غرب شهر مجبور به مراجعه به مرکز شهر نشوند.

 

صغری محمدی

http://vazinezanjan.ir

هدر سایت
پویش «هم محله ای قهرمان من» در زنجان برگزار می‌شود
#نه_به_تصادف  پویش ملی ایمنی و سلامت سفر
پویش کاهش دو درجه ای
آخرین اخبار